فکرکن داری دنبال یه عکس میگردی
فایلهای عکسارو باز و بسته میکنی و پیداش نمیکنی
ریز شدی و داری اسم فایلهارو میخونی که یکیش نوشته دانشگاه
اول ردش میکنی، بعد پیش خودت میگی بذار ببینم چیه
بازش میکنی و چشمت میوفته به گذشته
اینا کجا بوده؟ کی من اینارو کپی کردم اینجا؟
اصن چرا هنوز هست؟
عکسهایی که از دوران شیرین قدیم بوده
عکسهای دو نفرهای که توی همشون میخندیم
قلبم داشت از جا درمیومد
داشتم دق میکردم
خواستم پاکش کنم، دلم نیومد
خاموش کردم رفتم خوابیدم
خوابم نبرد، اومدم اینجا
هعی
کاش یه نفر بود که میتونستم کنارش به آرامش برسم
یه نفر که سر بذارم روی شونش و هرچه میخواهد دل تنگم، بگم
نمیدونم
کاش یه خواهر داشتم
شاید میتونست این یه نفره بخصوص باشه
امشب اسمشو توی خلوتم صدا زدم
بعده این همه مدت که فقط توی دلم صداش میکردم
امشب توی خلوتم، اسمشو به زبون آوردم
هنوزم اسمش زیباست
زیبا و بیتکرار
دلم تنگ شده لعنتی
شاید این خصلت پاییزه
پاییز که میرسه، دلم پر میکشه واسه کسی که دیگه نیست
حرف میزنم باکسی که دیگه نیست
میخندم با جای خالی کسی که رفته
نگاه میکنم به چشمهایی که ناب بودند و خالص
من اینجوری حالم خوبه
همین جوری دیوونه
میخوام سرمو بکوبم تو دیوار
میخوام طرفو پیدا کنم، خرد و خمیرش کنم
مرتیکه بی شرف
گوه تو روح آدم طرح بی ناموس
آخه دیوث، تو این همه خوردی، بس نبود
نتونستی ببینی یه جوون داره یه کار نو میکنه
رفتی ازش کپی کردی، ریدی تو بازارش
خاک تو سر بیشعورت کنن، کثافت
حیف من که به تو گفتم همکار
خاک بر سر من که گذاشتم تو بیای اینجا ببینی من چیکار میکنم
چقدر ادم حریص
چقدر ادم پست
یه روزی، یه جایی که فکرشو نمیکنی، دهنتو سرویس میکنم
کینههای من شتریه، تا تلافی نکنم ول نمیکنم
خاک بر سرت کنن که ده ساله تو بازاری، اونوقت انقدر پست و حقیری
که اینکارومیکنی
انقدر گدا و نخوردهای که واسه یه لقمه بیشتر، نون یکی دیگه رو آجر میکنی
یه خردشم مال این شهر خراب شدهی کوفتیه
هرکی یه غلطی کرد که دیدن تازه و قشنگه
پشت سرش انقدر اون کارو کردن که بدبختو زدن زمین
دارم خفه میشم از حرص
همشهری عزیز
وجوج داستان نویس
این بار پستش کردم و کامنت برات نذاشتم
چون دلم به درد اومد و باید سبک میشد
اگه منم دوسال از نوشتن اخرین داستانم میگذشت
و سوژه نداشتم، از خودم ناامید میشدم و قلبم فشرده میشد؟!
من
دوساله که داستان زندگیمو از دست دادم
من آرزوهامو باختم و خاک کردم
قلبم فشرده نه، مچاله شد روزیکه همه احساسم جلو چشمم لگدمال شد
از خودت ناامید شدی واسه اینکه سوژه نداری؟!
چطور میتونی احساس ناامیدی کنی؟ خجالت بکش
چندتا داستان و شخصیت و سوژه داشتی؟! که فکرمیکنی تموم شدن!
نویسندههای بزرگ، چطور اینکارو میکنن؟
بنویس از درزدیوار تا دکمه پیراهن داماد
نمیدونم ممکنه از حرفام ناراحت بشی یا انگیزه پیدا کنی
قصد من که انگیزه دادن بود
فقط خواستم بگم، واسه چیزی بشکن که ارزش شکسته شدن داشته باشه
فکرکن یکی که نمیشناسی
میاد ۲۷۰ بهت پول میده و میگه به کارتم پول لازم دارم
لطفا اگه میشه، اینو بزنین به کارتم
و تو با دستای خودت، بجای ۲۷۰، ۲۷۰۰ واریز میکنی به کارتش
وشب توی حساب کتابت متوجه میشی چه گندی زدی
و فرداش هم تعطیله و نمیتونی بری بانک شماره طرفو پیدا کنی
و تا پنجشنبه که شاید بتونی باهاش تماس بگیری
باید به خودت ناسزا بگی که آخه خره نفهم
چرا خودت، خودتو به میدی!
دیشب خوابتو دیدم دیوونه من
داشتیم قدم میزدیم، مث همیشه
سرد بود و دستای همو محکم گرفته بودیم
چشمات پر بغض بود
خودتو انداختی تو بغلم و محکم گرفتمت بین دستام
هم تو آروم شدی، هم من
ریههامو پر کردم از عطرحضورت
جاری شدی در من
سرتو گرفتم بین دستام
نگاهم رو دوختم به صورت ماهت
پیشونیتو بوسیدم
مثل همیشه
و بیدار شدم
ای کاش این رویا هیچوقت تموم نمیشد
کاش اون روزا ادامه داشت تا ابد
تا .
دلم خیلی تنگه واسه دیدنت
واسه بودنت، واسه همه چی
واسه قهرکردنات، واسه دوس داشتنات
ولی مهم نیست
واقعا هم فکرنکنم برات مهم باشه
تو خوب باش. تو خوشحال باش.
تو خوشبخت باش
من میگذرونم
همین
دارم میرم یه جایی که چندسال بود قهر بودم باهاش
امسالم نمیخواستم برم
توفیق اجباری شد
باید میرفتم
نمیدونم چی میخوام بگم و چیکار دارم
ولی دل پری ازش دارم
نمیدونم حالم خوبه یا بده
ولی نرمال نیست
من نباید تنها توی این راه میبودم
همش کنارم احساسش میکنم و باهاش حرف میزنم
یعنی اونجا چی میشه؟
امروز آخرین روز از برج زیبایم، آبان ماه بود
و من در سگ اخلاق ترین حالت ممکن خودم بودم
پاچهی همهرو از دم گرفتم
حوصلهی خودمم نداشتم
نمیدونم چرا
واسه اینکه آخر آبان شده یا شایدم تو دوره باشم
ولی نه، دوره که نمیشه. اصن در توانم نیست
ولی حالم خوب نیست
دلم پر میکشه واسه اینکه یه بار دیگه ببینمش
اینم که شد دیالوگ فیلم
ولی به هرحال
من حالم بده
خوب نیستم
دلم تنگ شده
تنگ میشه
واسه آبان
واسه زندگیم
واسه ماه قشنگم
کاش یه جایی داشتم برم یه دل سیر
یه دل سیر چیکار کنم؟
غلط بکنم یه دل سیر
خستم
مث جوونی که باید تا یک ماه دیگه پایان نامه تحویل بده
ولی هنوز هیچ غلطی نکرده
نونت نبود؟
آبت نبود؟
ارشد گرفتنت چی بود؟!
پروردگارا
قدرتی عنایت فرما تا این لامصب رو بدم و شر این یکی هم کم کنم
تا بعد باز یه میخ جدید برامون بتراشن
آمین
اول اهنگو پلی کن
بعد برو پایین
نمیدونم اصن هستی
نیستی
میای
نمیای
رفت و آمد داری به اینجا یا نه
ولی من دوس داشتم اینکارو انجام بدم
که بدونی مریدان حواسشون هست :)
دختر خوب آذرماه، تولدت مبارک
بدون اجازت رفتم یه سرکی کشیدم به قدیما
چندتا عکس برات اوردم که فکرکنم سورپرایزت کنه
اولیش 13 آذر 94
این چندتا هم مال 13 آذر 92
خاک گرفته بودن اینا
از زیر کلی گرد و خاک بیرونشون آوردم
تر و تمیزشون کردم واسه امروز
امیدوارم این اطراف باشی
بیای اینجا و خوشت بیاد
بهترینها رو برات آرزو دارم
امیدوارم همیشه حالت خوب باشه و از ته دل بخندی
غم و غصه جرات نکنه بیاد سمتت
شاد باشی و شاد زندگی کنی
از طرف من
درباره این سایت